کولیان جنوب شیکاگو، نوجوانان شاخ آفریقا
دختران جوان اورشلیم، موبدان قلمرو بودا
همه در انتظار یک روزن در دل برگ های تقویمند
چشمشان خیره مانده سوی افق، دلشان در امید فرداها...
کودکان گرسنه ی هایتی، مادران اسیر بحرینی
بغض دارند، بغض دلتنگی، گله دارند از خدا حتی
بوی باروت می رسد از مصر، از یمن بوی تند خودسوزی
بچه های یتیم غزه هنوز ناامیدند از همه اما...
...
بیت پنجم رسید و تا اینجا شش نفر از گرسنگی مردند
درد تو چیست جز یتیمی که بی غدا مانده آن سوی دنیا
ما هم این گوشه از جهان خوبیم ،حالمان... ای... بدون تو بد نیست...
سامری ها فریبمان دادند، دور دیدیم چشم موسی را
...
یک شب جمعه...
جمکران...
باران
مهر و سجاده ای به سبک کمیل
آسمان ها به سجده افتادند، کاش می شد شما همین فردا...