به لقمان گفته شد : از حکمت چه گرد آورده ای؟ گفت : برای آنچه کفایت شده ام خود را به زحمت نمی اندازم و آنچه را به من سپرده شده، تباه نمی سازم . [امام باقر علیه السلام]
یه بچه فینگیلی
مدّاحی از کناره منبر شروع کرد
سه شنبه 91 آبان 30 , ساعت 2:0 عصر  

این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد

مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد

از تل دوید مرثیه قتلگاه را
از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد

از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد

این جا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد

بر سر گرفت گوش عبا را و صیحه زد
از روض? ربودن معجر شروع کرد

برگشت، روضه را به تمامی دشت برد
از ارباً ارباً تن اکبر شروع کرد

لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد
از التهاب مشک برادر شروع کرد

هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد

تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد

غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت
مدّاحی از کناره منبر شروع کرد:

ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه مادر شروع کرد

یک کوچه باز کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد

- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد

این شعر هم که قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد


نوشته شده توسط مرتضی حسینی | نظرات دیگران [ نظر] 
معامله شوخی بردار نیست
شنبه 91 آبان 6 , ساعت 5:54 عصر  

خواهر روحانی در کلاس مدرسه مقابل دانش آموزان نوجوان، ایستاده بود. او در حالی که یک سکه یک دلاری نقره در دستش بود گفت: به دختر یا پسری که بتواند نام بزرگترین مردی را که در این دنیا زیسته است بگوید، این یک دلاری را جایزه می دهم.

یک پسر خردسال ایتالیایی گفت: منظورتان میکل آنژ نیست؟

خواهر روحانی جواب داد: خیر، میکل آنژ یک هنرمند برجسته به حساب می آید، لکن بزرگترین مردی که دنیا به خود دیده نیست.

یک دختر خردسال یونانی گفت: آیا ارسطو بود؟

خواهر روحانی جواب داد: خیر، ارسطو یک متفکر بزرگ و پدر علم منطق بود اما بزرگترین مردی که در دنیا زندگی میکرده، محسوب نمی شود.

بالاخره یک پسر خردسال یهودی گفت: می دانم چه کسی است، او عیسی مسیح است.

خواهر روحانی جواب داد صحیح است و یک دلاری را به او داد.

خواهر روحانی که از جواب پسربچه یهودی قدری شگفت زده شده بود، در زنگ تفریح او را در زمین ورزش یافت و از او پرسید: آیا واقعا اعتقاد داری که عیسی مسیح بزرگترین مردی است که دنیا به خود دیده ؟

پسربچه جواب داد: البته نه، هر کسی می داند که بزرگترین مرد موسی بود. اما معامله شوخی بردار نیست!


نوشته شده توسط مرتضی حسینی | نظرات دیگران [ نظر] 
عروسک
پنج شنبه 91 مهر 27 , ساعت 10:5 صبح  

خواهر دوستم 3 - 4 سالشه رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد یهو اومدد بیرون زد زیر گریه 
پرسیدیم چی شده 
گفت عروسکام منو بازی نمیدن 
.
.
.
.
.
.
.
.
من :| دوستم:| عروسک ها :O


نوشته شده توسط مرتضی حسینی | نظرات دیگران [ نظر] 
که مردم هم خوردنی اند؟
دوشنبه 91 مهر 24 , ساعت 4:43 عصر  

که مردم هم خوردنی اند؟
بله مردم هم خوردنی اند. بعضی از مردم مثل باقلوا می مونند، راحت الحلقوم. وقتی می بینی شان، لذت می بری. غم و غصه هات فراموشت می شه. آنقدر شاد هستند و خندان که از تقسیم کردن شادی اش با تو چیزی از او کم نمی شه. 
برعکس بعضی ها را با یک من عسل هم نمی شود خورد. اخمو، عصبانی، بی حوصله. انگار دستگاهی که خشک کار کنه و به صدا بیافته، روغن می ریزن لای دنده هاش تا روانتر کار کنه. تمام مصیبت های دنیا را ریختن روی دوشش. وقتی می بینی شون، استخوان های آدم زیر کوه درد و مصیبتشون، صداش در میآد. 
زندگی همه اش کار و مشغله نیست. باید گاهی هم تفریح کرد. باید کمی شوخی کرد. با اطرافیان خوش بود. باید با تفریح زندگی را برای خود شیرین کنیم. شوخی و سرگرمی چاشنی های زندگی اند.

والاه


نوشته شده توسط مرتضی حسینی | نظرات دیگران [ نظر] 
نان حلال
شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:1 عصر  

موضوع انشاء: یک لقمه نان حلال

نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم. مثل آقا تقی. آقاتقی یک ماست‌بندی دارد. او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد و ماست می‌بندد حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد.
دایی من کارمند یک شرکت است. او می‌گوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمی‌گیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد. دایی‌ام می‌گوید: من ارباب رجوع را مجبور می‌کنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه می‌گیرم!
عموی من یک غذاخوری دارد. عمو همیشه حواسش است که غذای خوبی به مردم بدهد. او می‌گوید: در غذاخوری ما از گوشت حیوانات پیر استفاده نمی‌شود و هر چه ذبح می‌کنیم کره الاغ است که گوشتش تُرد و تازه است و کبابش خوب در می‌آید. او حتماً چک می‌کند که کره الاغ‌ها سالم باشند وگرنه آن‌ها را ذبح نمی‌کند. عمویم می‌گوید: ارزش یک لقمه نان حلال از همه‌ی پول‌های دنیا بیشتر است!! آدم باید حلال و حروم نکند. عمو می‌گوید: تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمی‌کند. پول حرام بی‌برکت است.
من فکر می‌کنم پدر من پولش حرام است؛ چون هیچ‌وقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم می‌آورد. تازه یارانه‌ها را خرج می‌کند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل گاز ما را قطع کردند چون پولش را نداده بودیم. دیشب می‌خواستم به پدرم بگویم: اگر دنبال یک لقمه نان حلال بودی، پول ما برکت می‌کرد و همیشه پول داشتیم؛ اما جرأت نکردم. ای کاش پدر من هم آدم حلال خوری بود. والاه
نان حلال


نوشته شده توسط مرتضی حسینی | نظرات دیگران [ نظر] 
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

یه بچه فینگیلی

مرتضی حسینی
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 3 بازدید
بازدید دیروز: 15 بازدید
بازدید کل: 54217 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
نوشته های پیشین

مهر 91
آبان 91
آذر 91
بهمن 91
لوگوی وبلاگ من

یه بچه فینگیلی
لینک دوستان من

EMOZIONANTE
خورشید تابنده عشق
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
PARSTIN ... MUSIC
جاده های مه آلود
عصر پادشاهان
مهندس محی الدین اله دادی
بلوچستان
هم نفس
داروخانه دکتر سلیمی
محفل آشنایان((IMAN))
««««« شب های تهران »»»»»
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
رقصی میان میدان مین
****شهرستان بجنورد****
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩
تنهایی......!!!!!!
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
عشق مشعلدار
هستی تنهاااااا.....
سارا احمدی
رویای شبانه
پیامنمای جامع
بادصبا
ایران اسلامی
ღღتبسمـــــیـ بهـ ناچارღღ
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
رفقا
ردِ پای خط خطی های من
شبستان
شیطان در کمین گاه
یکی هست تو قلبم....
الهگان
عشق
Manna
♥Deltangi
علمدار بصیر
اواز قطره
محمد قدرتی
یه دختره تنها
بزرگترین سایت خنده بازار
جیغ بنفش در ساعت 25
دهکده کوچک ما
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
سیرت پیشگان
.:مطالب جدید18+ :.
Note Heart
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عاشق فوتبال20
wanted
*دنـیــــای مـــــــن :) *
حسام الدین شفیعیان
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
جواد قدرتی javadghodrati
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
کشکول
چی کار؟
نوری چایی_بیجار
زنگ تفریح
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
نقاشی های الیکا یحیایی
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
عرفان وادب
allah is my lord
سکوت پرسروصدا
xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx
قلبی خسته ازتپیدن
رئوف
بهار عشق
محمد امیدواری ابرقویی
تنها تر از همیشه
پـنـجـره

ghamzade
دی ماه
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
بی خیال همه چی
تینا
چه زیباست با او بودن
شهید آوینی
❤خاکســـــــتر عشـــق❤
تو هم یکبار بنویس تا ببینی نوشتن چه لذتی دارد...
گل یا پوچ ؟
I love you
مناجات با عشق
از یک انسان
تندیس اندوه
صداقت
تَرَنّم عفاف
پرسپولیس
جالب انگیزناک
آسمان آبی
سیاه مشق هانا
مطالب جالب
تنظ نویسم
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
امروز
خدا نزدیک تر از ...
بروبچ زابل
نـــابترینـــــــــــــــــها
حجاب
بسوی ظهور
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
خانوم آقا سید
...DaYs Without You
نقشه راه عرشیان
افسران جنگ نرم
گروه اینترنتی رهروان ولایت
اخبار روز ایران وجهان
قرآن
چیزهای جالب
دخترتاریخ
جهاد ولایت
خطـــــــ خطی
برهوت تنهایی
::عمار ولایت::
بسیـــــــــــج امتــــــــــــداد نهضـــــــــت عاشورایـــــــی
مجله تفریحی سرگرمی فیسبوک 69
+ما نسل جدیدم!!!
صفحه من در آپارات
پری دریایی
نصر TV
::. __ .::
fall in love
Biology Home
معماری
تنهایی.......
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

با عشق مدتی ست ندارم میانه ای
همه لج کرده اند، حتی در...
گریه ،مادر،دوشنبه،در، کوچه
در چشم های تو غم مردم همیشگی...
بیت پنجم رسید و تا اینجا شش نفر از گرسنگی مردند...
[عناوین آرشیوشده]